از ماهها قبل میدانستم که در آخرین روز از ماه آذر جشن عروسی یکی از دوستان صمیمیام است و از آنجایی که به خیاطی مسلط بودم، تصمیم گرفتم پیراهنی برای این جشن بدوزم. روزها میگذشت و گمان میکردم هنوز فرصت بسیاری باقی است تا اینکه یک روز مانده به جشن دیگر وادار شدم بر تنبلیام …
ادامه ی نوشته دقیقه نودی نباش