برای در رفتن از زیر کار، عادت داشتم خودم را با تمیز کردن خانه، شستن لباسهای چرک یا پختن غذاهایی که در ظاهر هوس کرده بودم، مشغول کنم. ساعتها همینطوری میگذشتند و پس از صرف نهار انگار که دارویی خواب آور خورده باشم به خواب میرفتم. بعدازظهر اگر مهمانی خاصی در پیش نبود با کسلی …
ادامه ی نوشته مستقیماً برو سر کار اصلی