لزومی ندارد تا هر بار پشت میز کارمان یا گوشهای از اتاقمان را انتخاب کنیم تا بنویسیم. گاهی لازم است با تغییر محیط رنگ نوشتههایمان را نیز تغییر دهیم. میتوانیم به یک کافهٔ دنج و آرام برویم، گوشهای از پارک بنشینیم، به کتاب خانه شهرمان برویم، میان جمع باشیم و بنویسیم، وقتی که در اتاق انتظار مطب نشستهایم بنویسیم یا هر جای دیگری که تابهحال برای نوشتن انتخابش نکردهایم.
هر مکان جدیدی یک بار ارزش امتحان کردن دارد. شاید این نشست نوشتاری جدید خیلی راهگشا تر و مؤثرتر از نشستهای نوشتاری داخل منزلمان باشد.
البته گاهی این امکان وجود ندارد تا مکانهای مختلف بیرون از منزل را مورد آزمایش قرار دهیم. میتوانیم در همان فضای منزلمان نیز قسمتهای مختلفی را امتحان کنیم؛ آشپزخانه، بالکن، سالن پذیرایی و یا حیاط نیز میتواند از گزینههای ما باشد.
با تغییر مکان این فرصت را به خودمان میدهیم تا متفاوت بنویسیم، ایدههای جدید بیابیم و گرههای کارمان را بگشایم. گاهی اوقات برای اینکه بتوانیم در حال و هوای داستان مورد نظرمان قرار بگیریم و یا جزئیات را به درستی به تصویر بکشیم باید خود را به آن محلهای مشابه برسانیم. درست است که امروزه اینترنت کار را خیلی ساده کرده است و با یک جستجوی ساده میتوانیم به انواع فیلم و عکسها و مطالب مختلف دست پیدا کنیم اما از نزدیک دیدن مناظر، حوادث و صحنهها از زمین تا آسمان با آنها توفیر دارد.
به همین دلیل است که نویسندگان حرفهای از تجربههای جدید استقبال میکنند و در حد امکان سفر میروند تا نوشتههایشان ملموس و واقعی باشد و رنگ تکرار به خود نگیرد.
هرچند هر مکان تازهای این فرصتها را در اختیار ما قرار نمیدهد. مثلاً همه نمیتوانند توی کافهای که مدام پیشخدمت دور و برشان میپلکد و در عوض میز و صندلی که در اختیارشان قرار داده انتظار سفارش مکرر دارد بنویسند یا توی مطب دندان پزشکی که برای اغلب افراد مکانی پر اضطراب است. این که مکانهای مناسب خودمان برای نوشتن را بیابیم یک هنر است.
دیدگاهها