هر داستان لحن منحصر به فرد، شخصیتهای خاص و سرعت متفاوتی را میطلبد. یک نویسنده پیش از شروع نگارش داستان خود باید انواع متفاوت داستان را بشناسد تا بتواند بر اساس آن بنویسد. در آن صورت است که میتواند متوجه شود خواننده چه انتظاری از داستان دارد، کدام قسمت از متن هماهنگی لازم را با سایر بخشها ندارد و یا گفتوگوها با شخصیتهای داستان هم خوانی ندارد.
خواننده پیش از اینکه داستان ما را بخواند بارها داستان خوانده است و به محض آشنایی اولیه با شخصیتها شروع به تصویر سازی میکند یا در مورد حوادث احتمالی پیش بینی میکند و یا در رابطه با آیندهٔ شخصیتها رؤیا میپروراند.
غافلگیری برای فرار از تکرار لازم است اما به شرطی که این تمایز از سر نا آگاهی نباشد. پس لازم است پیش از شروع داستان با مشخص کردن طرح و هماهنگی توالی حوادث جهت داستان را مشخص کنیم و همه چیز را در چهارچوبی از پیش تعیین شده پیش ببریم تا باورپذیر باشد و حتی در صورت نوشتن پایانی متفاوت با علایق خواننده، همچنان احساس رضایت او را جلب کند.
آگاهی از توانایی قلمتان و مطالعه نمونههای مشابه از مهمترین اقدامات پیش از نگارش داستان است که میتواند پایانی لذت بخش را برایتان رقم بزند.
بسیار خب و مفید بود خانم اکبری
و چقدر اشاره به باور توانایی های خودمون و مطالعه رو دوست داشتم