دوستی داشتم که هر زمان پای صحبتهایش مینشستی از برنامههایش برای شروع کاری نو میگفت. در هر مکالمه جزئیات بیشتری مطرح میکرد اما هر بار که از او میپرسیدم چه زمانی شروع میکنی پاسخ میداد: ” هنوز آماده نیستم”.
ماهها به این منوال گذشت و او همچنان کاری از پیش نبرده بود. میدانستم اگر دست به کار نشود دیگر شور و شوق انجام آن کار محو خواهد شد یا بالکل در صحت تصمیمش شک خواهد کرد. چون به او و به آیندهٔ شغلی که انتخاب کرده بود باور داشتم سعی کردم ترغیبش کنم. او نیاز داشت تا فاصلهٔ ذهن تا عملش را کوتاه کند. هرچه زودتر باید دست به کار میشد تا شاهد نتایج خارقالعاده آن تصمیم باشد.
زمانی که هیچ تحرکی نداریم شکست یا موفقیتی در کار نیست. صرفاً رؤیاپردازی بیش نیستیم که به زودی سرخورده خواهد شد. به تدریج باورمان از بین خواهد رفت و توانایی ریسک پذیریمان سلب خواهد شد. اما اگر قدری واقع بین باشیم حتی میتوانیم از شکستهایمان درس بگیریم و در تصمیمات بعدی مجدداً مرتکب خطا نشویم.
گاهی اوقات فرصت انجام یک کار محدود است. به طور مثال یک فوتبالیست یا یک ورزشکار از یک سنی به بعد دیگر موفق به حضور جدی در عرصههای مختلف مسابقاتی نخواهد شد. تنها میتواند به صورت تفننی در آن رشته فعالیت کند. پس لازم است زمان مناسب برای انجام هر کار را مغتنم بشماریم.
دیدگاهها