آشنایی داشتم که ادعا میکرد به بازیگری علاقهمند است اما در عمل اقدامی برای آن نمیکرد. نه کتاب میخواند، نه فیلم خاصی میدید و نه در کلاسهای آموزشی شرکت میکرد. تنها کاری که صورت میداد رؤیاپردازی در زمانی بود که بازیگر شده است. مدام از لذت دستمزدهای آنچنانیاش، لباسهایی که نپوشیده هدیه خواهد داد، رفاقت با سایر بازیگران و فوتبالیستها و … میگفت و هر روز کمی شاخ و بالش را بیشتر میکرد. او رؤیای بازیگری نداشت، در واقع فقط در رؤیا زندگی میکرد. در عمل هیچ تلاشی برای رسیدن به آنچه ادعا میکرد علاقهمند است دیده نمیشد.
اینکه رؤیایی تحققپذیر را هرچه قدر هم که سخت باشد، دنبال کنیم بسیار عالی است اما اینکه فقط در رؤیایی که ساختهایم زندگی کنیم یک مخرب واقعی است. همگی اهداف مختلفی داریم اما آن کسی موفق است که دست به عمل بزند. زمانی که بیش از حد رؤیا میپرورانیم دیگر مواجه با زندگی واقعی دشوار میشود و آن وقت از این تفاوت فاحش دلزده میشویم. خوب است در عوض فکر کردن به نتیجه کمی هم به مسیر دستیابی فکر کنیم.
دیدگاهها