به جهت آمادگی برای حضور در جشن عروسی یکی از اقوام به سالن زیبایی جدیدی مراجعه کرده بودم. آرایشگر زن جوانی بود که صرفاً یک دستیار داشت اما تنها کاری که به او سپرده بود اتو کردن موهای مراجعین بود. در حین اتوکشی گه گاهی سرکشی میکرد تا کار درست صورت گیرد و پس از صاف شدن موها، مسئولیت شینیون و میکاپ برعهدهٔ خودش بود. سرعت عمل پایینی داشت و این باعث شده بود تا زمانی که به سالن جشن برسم ساعت از ده شب هم گذشته باشد.
این تجربه موجب آزردگی خاطرم شد اما از آنجایی که نتیجهٔ کار راضی کننده بود تصمیم گرفتم برای جشنی دیگر باز به آن سالن مراجعه کنم اما این بار به دروغ گفته بودم که رأس ساعت پنج باید آماده باشم.
این بار هم خبری از دستیار جدید نبود و زمانی که آماده شدم سه ساعت از زمان تعیین شده گذشته بود. صمیمیت زیادی بین ما حکم فرما نبود اما لازم دانستم تا راهنماییاش کنم. به او گفتم اگر بتواند با چند دستیار زبده همکاری داشته باشد یا لااقل خودش چند نفری را تعلیم دهد، حجم کارهایی که بر دوش اوست به میزان قابل توجهی کاهش خواهد یافت، مشتریها راضیتر خواهند بود و در نتیجه میتواند کار مشتریان بیشتری را راه بیندازد و علاوه بر کارآفرینی، سود بهتری نیز نصیبش خواهد شد.
یکی از عللی که باعث میشود فردی تمایل به تقسیم وظایف نداشته باشد عدم اطمینان او از عملکرد سایرین است. او تاکنون اعتماد نکرده و نگران نتیجه است و یا چندین مرتبه از اعتماد بی جا ضربه خورده است و مورد دیگر میتواند به عدم آموزش صحیح تقسیم وظایف از کودکی اشاره کرد. فرد به درستی در خانه یا مدرسه آموزش همکاری را فرا نگرفته و درک درستی از مزایا و ابعاد آن ندارد.
بهتر است بدانیم زمان، امکانات و ظرفیت هر فرد محدود است. نمیتوانیم کاری بیش از آنچه که در توان داریم انجام دهیم پس بهتر است با گردآوری افراد مورد اعتماد اقدام به تقسیم وظایف کنیم. گاهی اتفاقی پیشبینینشده باعث میشود نتوانیم از پس امور بربیاییم پس بهتر است دست کم یک نفر را برای این موارد در نظر داشته باشیم. در مواردی نیز با تشکیل تیمی از افراد ماهر میتوانیم مهارتهای جدیدی بیاموزیم.
دیدگاهها