
مونولوگ به تکگوییهای یک شخص در ادبیات داستانی یا هنرهای نمایشی گفته میشود اما دیالوگ به گفتگویی که بین دو و یا چند نفر صورت میگیرد گفته میشود.
در مونولوگ میزان و نوع اطلاعاتی که به خواننده داده میشود قابل تعیین است درحالی که در دیالوگ امکان دارد یکی از طرفین از بحث خارج شود و بحث به بیراهه برود، شخصی وسط حرف دیگری بپرد و دیگر ادامه اجازه صحبت به او ندهد و یا در مورد مسائلی صحبت کند که افراد حاضر در گفتگو تمایلی به آن نداشته باشند.
در مونولوگ چون میتوان تعیین کرد که در رابطه با چه موضوع و تا چه اندازه صحبت کرد گوینده میتواند مانع افشای حقیقت شود اما با دیالوگ میشود به شخصیت افراد در گفت و گو پرداخت.
کشمکش سوخت داستان را فراهم میکند و یک داستان برای اینکه جذاب باشد نیاز به کشمکش دارد. این کشمکش میتواند در دیالوگ شخصیتها باشد. قرار نیست همیشه حادثهای رخ بدهد تا صحنههای داستان ایستا نباشند بلکه با یک گفتگوی مهم میشود صحنه را تبدیل به صحنهای پویا و خواندنی کرد.
نیاز نیست در دیالوگها از کلمات توهینآمیز استفاده کنید و یا شخصیتها گفت و گویی پرخاشگرانه داشته باشند تا دیالوگ برای خواننده جذاب شود. بلکه هدف از دیالوگ رساندن اطلاعات جدید برای پیشبرد اهداف پیرنگ، شخصیت پردازی و یا پیش آماده سازی است.
ما در طول روز ساعتهای مختلف در حال مکالمه با خودمان و یا اطرافیانمان هستیم اما تک گویی و یا گفتوگوهای داستان نباید مانند مکالمات روزمرهمان باشد. گفتوگوها باید هدف مشخصی داشته باشند.
خوب است بدانیم که به صحبتهای روزمره افراد که فاقد اطلاعات خاصی است مکالمه گفته میشود نه گفتوگو.
– سلام. خوبی؟
– ممنون. تو خوبی؟
– متشکرم. چه خبر؟
– هیچی، سلامتی.
این مکالمهای معمولی بین انسانهاست که به کرات استفاده میشود. در این مکالمه کوتاه نه سن و جنسیت افراد مشخص شده و نه لحن طرفین. خواننده هیچ اطلاعاتی دریافت نمیکند و صرفاً مکالمهای پیش و پا افتاده را خوانده که هیچ ضرورتی ندارد در داستان آورده شود.
– تو هم صدای فریاد رو شنیدی؟
– اره انگار از تو حیاط همسایه بود.
– اما این اطراف که جز ما کسی زندگی نمی کنه!
– دیر وقته، شاید بهتر باشه که درها رو قفل کنیم.
در این دیالوگ کوتاه با آوردن صدای جیغ در منطقهای خالی از سکنه آن هم در نیمه شب، به خواننده گفته می شود که احتمال وقوع اتفاقی هولناک وجود دارد. هنوز اطلاعات زیادی در رابطه با شخصیت ها به خواننده داده نشده اما خواننده درمی یابد یکی از آن ها از مواجه با خطر ترسیده و حتی تمایلی ندارد به فردی که صدای جیغش را شنیده کمک کند و ترجیح می دهد در منطقه امن خود بماند. در اینجا این دیالوگ هم در جهت پیشبرد اهداف داستان بوده و هم به شخصیت پردازی کمک کرده است.
در یک داستان محدودیتی برای استفاده از مونولوگ یا دیالوگ نداریم اما باید به گونهای نوشته شوند که وجودشان در داستان ضروری باشد پس لازم است روی تکتک جملات دقیق شوید و از زیاده گویی بپرهیزید. به ویژه وقتی داستان کوتاه مینویسید باید بیشتر به این نکته توجه کنید.
در دیالوگ نویسی در زمانی که گفتوگو بین دو نفر صورت میگیرد معمولاً پیش از شروع از فعل نقل کننده استفاده میکنند و پیش از آوردن دیالوگ یک شخصیت از خط تیره استفاده میشود تا خواننده متوجه شود اولین جمله را چه کسی میگوید و این شروع یک دیالوگ است و پس از آن به ترتیب دیالوگهای هر شخص آورده میشود.
اگر گفتوگو بین دو شخصیت است و اتفاقی بین گفتوگو نیفتد، نیاز نیست پیش از هر سطر از فعل نقل کننده استفاده کنید. چون خواننده از همان ابتدا متوجه میشود که جمله اول را چه کسی میگوید و گوینده سطرهای بعدی چه کسی است در ضمن یک نویسنده خوب گفتوگوها را به گونهای مینویسد که هر شخصیت لحن و صدای منحصر به فرد خود را داشته باشد نه آنکه به راحتی بتوان جای گفتوگوها را تغییر داد.
گاهی اوقات میتوان در عوض آوردن فعل نقل کننده، با نشان دادن یکی از رفتارهای شخصیت به خواننده بفهمانید که چه کسی در حال صحبت است و به علاوه یک تصویر هم به متن خود اضافه کنید.
دستم را روی شانهاش گذاشتم: <به مرور همه چیز درست میشود.>
خواننده به راحتی از این جمله درمی یابد گوینده چه کسی است، چه حرکتی انجام داده است.
استفاده از این فن باعث جلوگیری از یکنواختی داستان و کاهش سطرهای نقل کننده میشود. البته استفاده مکرر از این فن هم جایز نیست و باعث میشود هر بار که بخواهید گفت و گویی بنویسید مجبور شوید یکی از رفتارهای شخصیت را نشان دهید.
در گفتوگوهایی که افراد بیش از دو نفر هستند لازم است پیش از هر سطر مشخص شود چه کسی آن را میگوید و صرفاً استفاده از خط تیره موجب سردرگمی خواننده میشود.
خواندن نمایشنامههای مختلف باعث میشود بیشتر با اهمیت گفتوگوها آشنا شوید و بهتر بتوانید دیالوگ بنویسید. از آنجایی که نمایشنامهها معمولاً حجم کمی دارند و به دلیل کثرت دیالوگهایشان، با صرف وقت کم به راحتی میتوانید آنها را بخوانید.
پیشنهاد خواندن:
نمایشنامههای اکبر رادی و نمایشنامه زیر نیز یکی از شاهکارهای ادبی است که می تواند الگوی مناسبی برای درک دیالوگ نویسی خوب باشد.
یک دیدگاه در “تفاوت مونولوگ و دیالوگ”