دورهٔ مقدماتی خیاطی را با موفقیت گذرانده بودم اما هنوز آمادگی ورود به بازار کار را نداشتم. تا آن روز نهایتاً دو یا سه تا لباس دوخته بودم و تمامی تمریناتم محدود به لباسهایی میشد که مناسب یک عروسک کوچک بود. بدون تجربه نمیتوانستم ریسک کنم و پارچه و اعتمادی که مشتریان احتمالی به من داشتند را خراب کنم.
با نشان دادن نمونه کارم و جلب اعتماد آشنایانم از آن ها خواستم تا پارچهای در حد متوسط را تهیه کنند و من به صورت کاملاً رایگان آن را برایشان بدوزم. معاملهٔ خوبی بود. همه چیز مجانی را دوست دارند و این شد که در کمتر از چند ماه نزدیک به بیست لباس برای اندامهای مختلف دوختم و همین باعث شد حسابی تبحرم و به همان نسبت اعتماد به نفسم در این زمینه افزایش یابد. حالا ترسم ریخته بود و تعدادی نیز نمونه کار داشتم تا در صورت لزوم به مشتریان ارائه کنم.
میدانستم با دریافت هزینهٔ آن لباسها پول خوبی گیرم میآمد اما مطمعناً نمیتوانستم چنین تجربهای را در این بازهٔ زمانی کوتاه کسب کنم. به علاوه در صورت تقاضای پول، کسی به یک کارآموز به این راحتی اعتماد نمیکرد و یقیناً سراغ کسی میرفت که از نتیجهٔ کارش مطمئن باشد. بهایی که من پرداختم خیلی کمتر از چیزی بود که دریافت کردم. من تجاربی آموختم که با خواندن هیچ کتاب و دیدن فیلمی در این مدت اندک به دست نمیآمد. به علاوه دیگران بعد از دیدن نتیجهٔ کارم شگفت زده شدند و بار دیگر به من اعتماد کردند.
شما نیز گاهی باید چرتکهتان را کنار بگذارید و بدانید کسب مهارت ارزش چشم پوشی از مقداری پول را دارد. شرکت در کلاسهای مختلف اولین گزینه مهارت آموزی است اما گاهی نیاز است مدتی بدون دریافت هیچ هزینهای نزد یک استادکار بمانید تا چم و خم کار را بهتر یاد بگیرید. حتی اگر در کنار کاری که برایش انجام میدهید نیز از شما درخواست پول داشت، بدون تعلل بپردازید تا مهارت یاد بگیرید.
دیدگاهها