یک کتاب با هر موضوعی که داشته باشد باز هم مجموعهای از قطعات مختلف است. قطعاتی که هر کدام از لحاظ موضوعی هم میتوانند مرتبط باشند و هم مستقل اما زمانی که در کنار هم قرار میگیرند یک کتاب واحد را به وجود میآورند.
ما به عنوان نویسنده نباید انتظار داشته باشیم که در پیشنویس اولیه بتوانیم تمامی قطعات را به ترتیب بنویسیم. به خصوص در داستان نویسی ممکن نیست که در ابتدای کار بتوان تمامی حوادث و دیالوگها و پایان بندی را از قبل برنامه ریزی کرد و آن را روی کاغذ آورد. پس بهتر است کار خود را با قطعه نویسی آغاز کنیم.
پس از مشخص شدن طرح اصلی بهتر است هر آنچه را که در نظر داریم بنویسیم. در این مرحله نباید نگران تغییرات متن در آینده باشیم. فقط به توالی اتفاقات توجه کنیم و هر صحنه را با توجه به آن بنویسیم.
پس از به پایان رسیدن نگارش پیشنویس اولیه، به راحتی میتوانیم بازنویسی کنیم. روش کار هر فرد متفاوت است اما من داستان نویسی در فایل ورد را نسبت به نوشتن روی کاغذ ترجیح میدهم. در این حالت بهتر میتوانم جای قطعهها را تعویض کنم، آنها را ویرایش کنم و یا بین قطعات قطعه جدیدی بنویسم.
در کتابهای غیر داستانی نظیر کتابهای آموزشی، روان شناسی و یا کسب و کار که غالباً روش کار به این صورت است که هر فصل موضوع خاصی دارد پیشنهاد میکنم بیش از آنچه که در نظر دارید بنویسید. یعنی اگر قصد دارید که کتابی بنویسید که بیست موضوع مختلف را در آن شرح دادهاید، تلاش کنید تا در ابتدا دست کم پنجاه موضوع مرتبط را مورد بررسی قرار دهید و به نگارش در بیاورید. پس از اتمام نگارش میتوانید بیست قطعه برتر را انتخاب کنید.
با قطعه نویسی ترسمان از نگارش رمان و یا کتابهای حجیم از بین میرود. در این حالت میدانیم آزادیم تا هر زمان در رابطه با هر قسمت از متن بنویسیم و به تدریج کتابمان را تکمیل کنیم.
دیدگاهها